چند شب پیش با محمد سمنانی راجع به یه مسیر 200 کیلومتری صحبت میکردیم. خیلی ذهنمو مشغول خودش کرده بود. تا بالاخره یه روز که به آسمون نگاه میکردم ابرای کومولوس قلقلکم میکردن. بالاخره مخم خورد و 1 ظهر به مهرداد تلفن زدم و اومد دنبالم تا بریم. تا رسیدیم حدودای 3 عصر بود .حاصر شدیم و من 3:30 زدم بیرون. دیر شده بود اما میشد یه تستی کرد و اولای مسیر را بررسی کرد. پس رفتم به سمت شهرضا. 23 کیلومتری رفتم و در دشت پشت نشستم. از وانت گرفته تا کامیون هرچی گیر اومد کمی از راهو باهاش برگشتم. بدنبود. ایشالا یه روز این مسیرو بریم با محمد.
سلام دوست عزیز داشتم تو گوگل سرچ میکردم که وبلاگ شما را دیدم . واقعا عالی هست خیلی لذت بردم.اگر خواستی به وبلاگ منم یه سر بزن. ممنونم اگر خوشت اومد لینکم کن
سلام دوست عزیز داشتم تو گوگل سرچ میکردم که وبلاگ شما را دیدم . واقعا عالی هست خیلی لذت بردم.اگر خواستی به وبلاگ منم یه سر بزن. ممنونم اگر خوشت اومد لینکم کن